مصاحبه لیلا حاتمی و همسرش درباره زندگی و سینما
مصاحبه لیلا حاتمی و همسرش درباره زندگی و سینما
گفتگو با لیلا حاتمی و شوهرش درمورد سینما و زندگی
به گزارش زندگی ایرانی سالنامه شرق – عسل عباسیان: زوج لیلا حاتمی و علی مصفا در سینمای ایران بی مثال هستند؛ منش و رفتار حرفه ای شان، جنس انتخاب ها و حضورشان در سینما، و همینطور تبار فرهنگی هر دویشان، آنها را تبدیل به ستاره هایی درخشان در سپهر هنر ایران کرده است .
بعد از همبازی شدن شان در «لیلا»ی مهرجویی، تجربه حضور مشترکشان روی پرده نقره ای، چنان در خاطر سینما دوستان ثبت شد که هر بار که همبازی شدند، برای شیفتگان هنر هفتم خاطره آفریدند.آخرین تجربه مشترک سینمایی شان در همین سالی که گذشته به نمایش درآمد.
«در دنیای تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان، تجربه موفقی بود که اتفاقا تهیه کنندگی آن را هم علی مصفا بر عهده داشت؛ تجربه ای که در آن، زری خوشکام – همسر علی حاتمی – دوباره نقش آفرینی کرد.
در نشست صمیمانه ای که در یکی از شب های جشنواره با حضور جواد طوسی و با میزبانی زری خوشکام انجام شد، لیلا حاتمی و علی مصفا از زندگی و سینما گفته اند. به رسم ادب، در اینجا از منتقد گرانقدر – جواد طوسی – که در سال ۹۴، با قلم و اندیشه شان، حامی صفحات هنری «شرق» بودند، قدردانی می کنیم.
فصل مشترک شما به عنوان یک زوج هنری، ریشه های فرهنگی تان در کانون خانواده است. پیشینه ادبی خانواده مصفا و جایگاه تاریخی علی حاتمی در سینمای ایران. چقدر این تاثیرپذیری زمینه یک نقطه تفاهم یافته را چه در زندگی شخصی و چه در فعالیت های هنری تان، ایجاد کرده؟ آیا انتخاب هایتان فردی است، یا با هم بده بستان دارید؟
– حاتمی: اهل مشورت هستیم ولی خب کار خودمان را می کنیم.
یعنی آن مشورت، تعارف است؟
– حاتمی: نه، نه! من از اول یک کمی در قبول کردن نقش ها راحت تر بودم و علی تقریبا به جز یکی، دوتا از کارهایی که کردم با بقیه موافق نبوده. بعد از اینکه فیلم «لیلا» را با هم بازی کردیم، همیشه مشورت می کردیم. از نظر سلیقه ای، خیلی جاها مثلا سر «شیدا» اصرار می کرد که نرو!
– مصفا: به هر حال خیلی تحمیلی نیست. هیچ وقت نظر یکی باعث نشده آن دیگری فیلمی را برود یا نرود. فقط در حد این بوده که در موردش صحبت کنیم و نظر هم را جویا شویم.
– حاتمی: البته همیشه به عنوان آدمی که سلیقه علی را قبول دارم، از او سوال می کنم.جدا از این نظراتِ در حد پیشنهاد، شما یک رابطه زناشویی هم با یکدیگر دارید که مبتنی بر تجارب مشترک تان است؛ به هر حال، در حریم تان یک آدم عامی اظهارنظر نمی کند.
مثلا علی مصفا کارگردانی را هم تجربه کرده؛ وقتی مواردی از سوی او مطرح می شود، چقدر شخصی است و چقدر وجه تخصصی دارد؟ در عین حال، آیا واقعیت های حرفه ای سینمای ایران و مقوله بازیگری را در نظر می گیرید یا فقط به شکل ایده آل و مطلوبش فکر می کنید؟
– مصفا: الان دیگر قضیه خیلی فرق می کند. زمانی برای خود لیلا هم مهم بود که چقدر ممکن است از کار کردن در یک فیلم لطمه ببیند. از یک مقطعی تا حد زیادی رویین تن شد. دیگر فیلم نمی توانست خیلی به او لطمه بزند. به نظرم می آمد که خودش هم چنین احساسی دارد و این دیگر مسئله ای خیلی حیاتی نبود. تا یک مقطعی فکر می کردیم انتخاب یک فیلم خیلی کار خطرناکی است و لیلا خیلی حساس بود. الان دیگر این طور نیست.
یعنی به ارزیابی هوشمندانه ای رسیدید؟
– مصفا: به هر حال وقتی آدم احساس خطر کمتری می کند، ماجرا تغییر می کند. دیگر برای پذیرفتن یک نقش نهایتا به این فکر می کنیم که مثلا من در این فیلم چقدر قرار است اذیت بشوم. آیا این کار چیز جدیدی برای من خواهد داشت یا نه؟ امروز کمی نگاه هر دوی ما فرق می کند. تا حدی هم آن دید ایده آلیستی را از دست دادیم. یک زمانی فکر می کردیم ما فقط وقتی کار می کنیم که آقای مهرجویی کار کند…
– حاتمی: اما من همین چند روز پیش یکهو احساس کردم که قشنگ ۱۰، ۲۰ سال پیر شدم. برای اینکه تا یک جایی در دنیای خودت و با آدم هایی که بودی می گفتی اینکه بد نیست. از هیچی بهتر است ولی یکباره می بینی یک عالمه آدم جدید هست که تو اصلا نمی شناسی شان و دقیقا احساس کردم از این فضا عقبم.
من با علی فرق دارم. هیچ اخباری را دنبال نمی کنم و عکسی نمی بینم. برای همین وقتی بچه ها سر فیلمبرداری از جشنواره می آمدند و اسامی فیلم ها و کارگردان ها را می گفتند، با یک موج جدیدی از فیلمسازهای خوب روبرو شدم و با خودم گفتم: «ای بابا من اینجا برای خودم سرم را کرده بودم توی کوزه و داشتم کارای چرت و پرت بازی می کردم.»
یعنی واقعا فکر می کنید چرت و پرت بوده؟ یا شکسته نفسی می کنید؟
– حاتمی: با کوتاه آمدن از ایده آل ها، خیلی هایش چرت و پرت بوده. مثلا همیشه اطرافیانم می گفتند آخه تو چه جوری با فلانی کار می کنی؟ می گفتم اشکالی ندارد و برخی از کارها جزو «اشکالی نداشت»ها بودند ولی الان فکر می کنم که نه! اشکالی دارد!
– مصفا: برای اینکه الان یک امکان جدید شکل گرفته و به نظرم نسل کارگردان ها عوض شده است.
– حاتمی: کلا نسل آدم ها عوض شده! یعنی امروز بازیگرانی داریم که مال نسل ما نیستند.
– مصفا: ما آن موقع فقط امیدمان این بود که آقای مهرجویی فیلم جدید بسازند و به کس دیگری نمی توانستیم فکر کنیم. الان عده ای از فیلمسازان جوان و تازه کار هستند که ممکن است خیلی کارشان بدرخشد و اصلا کسی نشناسندشان.
– حاتمی: و این چقدر خوب است. حالا من نمی گویم که کار همه این فیلم اولی ها شاهکار است اما همین که یک موج جدید راه افتاده خیلی خوب است؛ یعنی من که یک موقعی خودم را جلوتر از سینمای ایران می دیدم با چنین اتفاقی حس می کنم چقدر سینمای امروز ایران رو به جلو است.
با این نسل جدید فیلمسازان خلاق و بازیگرانی که نگاه و سمت و سویی متفاوت دارند فکر می کنید بیش از حد دور خودتان حصار کشیده بودید و حالا باید روابط عمومی تان را تقویت کنید؟
– حاتمی: نه نه، اصلا کاری به روابط ندارم. با دیدن چنین موج وسیعی از فیلمسازان جوان خوشحال شدم.
مصفا: در واقع وضعیتی که فریز شده بود، انگار شکست.
– حاتمی: بله دقیقا. من فکر می کنم ۱۵-۱۰ سال در یک دنیای منجمد بودیم و با بعضی کارها کنار می آمدیم؛ ولی یکباره دنیایی می بینی که خیلی خوب است و دارد جلو می رود و تو از خودت شرمنده می شوی که آن فیلم های «اشکار نداره» را بازی کرده ای!
هر دوران، اقتضائات خودش را دارد، امروز ما شاهد ورود یکسری فیلمساز جوان خوشفکر هستیم. این اتفاق شاید در دورانی که شما «شیدا» را بازی کردید نمی افتاد، زیرا سینما حالت یکنواختی داشت.
– حاتمی: فکر می کنم الان بیشتر جوان ها میل به جلو دارند و سرشار از ایده های تازه اند ولی ما آن موقع با یک جریان ساکن مواجه بودیم و به غیر از چند استعداد، جریان کلی سینما خیلی وحشتناک بود. الان آن استانداردهای فیلمسازی یک چیز درستی شده و ما دیگر با ایده های پرت و پلا و دنیای عجیب و غریب مواجه نیستیم.
حالا در این موقعیت آنها باید به سراغ شما بیایند یا این که یک رابطه دو طرفه است؟
– حاتمی: نه، این رابطه وجود دارد. من در دسترس هستم، منتها از یک چیزهایی بی خبر بودم که وقتی فهمیدم باعث خوشحالی ام شد.
– مصفا: البته دوره ما اینترنت نبود. الان دیگر اینطور نیست که ما در یک محیط گلخانه ای برای خودمان یک کارهایی بکنیم و بعد بگوییم عیبی ندارد. کسی اصلا حالیش نیست. من فلان نقش را بازی می کنم. الان دیگر اینطور نیست و حواس همه باید جمع باشد.
– حاتمی: بعد هم فیلم های خوب و استاندارد ساخته می شود.
البته کارنامه شما را که نگاه می کنیم به آن صورت به آثاری که ضعیف باشد برنمی خوریم. همیشه حساب شده عمل کردید.
– حاتمی: بله ولی در دوره ای بود که تازه بچه دار شده بودم و خیلی برایم همه چیز جدی نبود و زندگی را راحت تر می گرفتم و حساسیت قبل یا الانم را نداشتم. به مود و حالت آدم هم بستگی دارد.
الان دو نگاه نسبت به گستردگی فیلمسازان نسل جدید هست. بعضی ها می گویند با توجه به واقعیت عینی سینمای ما و چرخه تولید و محیطی که برای یک فضای مناسب نمایشی باید وجود داشته باشد، این دسته از فیلمسازان چقدر در ترافیک اکران می توانند در یک سیکل درست، خودشان را پیدا کنند و مخاطبان واقعی شان کم کم شناسایی شوند؟
چون در یک اکران کوتاه مدت ممکن است این فیلم ها مخاطبان خود را پیدا نکنند. باید یک پاتوق فرهنگی شکل بگیرد تا رفته رفته و به مرور زمان این فیلم ها مخاطبان شان را شناسایی کنند و این اتفاق به یک جریان تبدیل شود. چقدر فکر می کنید این رشدِ کمّی از وضعیتی طبیعی برخوردار است؟
– مصفا: فکر می کنم شکل گیری گروه «هنر و تجربه» خیلی اتفاق خوبی بود و آن پاتوقی را که شما می گویید به شکل حداقلی درست کرده و در کنار آن سلیقه مخاطب هم عوض شده. ۱۰ سال پیش هرگز فکر نمی کردیم فیلمی مثل «ماهی و گربه» اصلا ساخته شود و بعد هم جایی برای اکران داشته باشد و مخاطب از آن استقبال کند.
الان واقعا سلیقه مخاطب عوض شده و بخشی از آن هم شاید به همین خاطر باشد که ما به یک جریان جهانی وصل شده ایم. قبلا این طور نبود و این جریان، شکل زیرزمینی داشت؛ بنابراین من از طرفداران گروه «هنر و تجربه»ام و فکر می کنم خیلی کار مثبتی انجام شده.
گروهی که خودتان سال هاست با فردین صاحب الزمانی و صفی یزدانیان تشکیل داده اید، چطور بوده؟
– مصفا: ما خیلی نمی توانیم ملاک خوبی باشیم چون همیشه یا بدشانسی آوردیم یا در موردمان نامردی شده و بدترین اکران ها را به ما دادند؛ حتی درباره فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» که اینقدر خوب داشت می فروخت یک دفعه گفتند کف فروش افتاد که من آخر هم نفهمیدم کف فروش چیست؟
چون ما هر جا می رفتیم سالن ها پر بود! پس ما خیلی نمی توانیم ملاک درستی برای نتیجه گیری باشیم. همه اش یک اتفاقی افتاده، مثلا خورده به اکران فیلم محمد (ص)، خورده به دعوای حوزه وارشاد. یک چیزی شده که نهایتا فیلم ما را تحت الشعاع قرار داده.
با توجه به آن ریشه های فرهنگی – خانوادگی، چقدر «فرهنگ» برای شما یک تعریف دهی مستقل را ایجاد می کند؟ مثلا می خواهم بدانم بر اساس ظرفیت پذیری جامعه و فضای بی رونق فعلی که نه سینمای اصلی سر جای خودش است و نه سینمای روشنفکرانه توانسته در یک موقعیت تثبیت شده قرار گیرد”
متر و معیار شما نسبت به سینما، فرهنگ و هنر چیست؟ این پل ارتباطی سینما چطور می تواند یک خروجی مناسب داشته باشدتا هم بتواند به حیات خود ادامه دهد و هم موقعیت معاصر را به درستی ارزیابی کند؟
– مصفا: (با خنده) ما خیلی صلاحیت جواب دادن به این سوالات را نداریم؛ برای اینکه خیلی آدم آگاه به وضعیت فرهنگی هنری نیستیم. از نظر من همچنان یک دوره طلایی در گذشته وجود دارد که به ما نرسید و ما در آن زندگی نکردیم.
دوره طلایی در چه مقطعی؟
– مصفا: دوره پدرانمان.
پس شما آدمی نوستالژیک هستید؟
– مصفا: بله، چیزهایی که از گذشته می خوانم همه اش می گویم چقدر همه چیز سر جای خودش بوده.
این واقعیت را من قبول دارم. فیلم «پله آخر» شما را که نگاه می کنم، کاملا این دغدغه و جهان بینی وجود دارد، منتها شما در کنار این گذشته گرایی، تلاش می کنید به روز باشید. آیا این نگاه چند وجهی مبتنی بر یک واقع بینی است؟ در عین حال که سنت را نفی نمی کنید، از آن یک تعریف معاصر ارائه می دهید.
– مصفا: من آگاهانه کاری نمی کنم. تنها چیزی که آگاهانه اتفاق می افتد خواستِ «متفاوت بودن» است. گاهی وقت ها حتی به شکل زننده ای دلم می خواهد متفاوت باشم. وگرنه به این فکر نمی کنم که کاری انجام می دهم که مدرن است یا نوستالژیک. یاد نگرفتم آگاهانه این چیزها را محاسبه کنم و احتمالا نقطه ضعفم هم هست ولی خب اینطوری است دیگر.
شما چطور؟
– حاتمی: من فکر می کنم بالاخره آدم در زمانی که زندگی می کند و هست، اثر می گذارد و متقابلا زمانی هم که آدم در آن زندگی می کند، روی آدم اثر می گذارد.
یعنی این اتفاق درباره پدرتان هم می افتاد؟ اگر الان او در قید حیات بود، علی حاتمی دیگری از نظر بیان و نگاه و اجرا می شد؟
– مصفا: اتفاقا من چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگر علی حاتمی امروز بود، چه می کرد.
– حاتمی: (با خنده) من که خدا را شکر می کنم نیست! نمی دانم اگر بود چطور می شد؟
یعنی به یک انزوا کشیده می شد؟
– حاتمی: نه نمی دانم. فکر نمی کنم منزوی می شد.
شاید در این وضعیت خیلی زجر می کشید…
– حاتمی: نه اصلا.
– مصفا: به این فکر می کنم که کارهایش چه شکلی پیدا می کرد؟
در کارهای این دورانش تلاش برای دستیابی به زبان و ساختار نو را می بینیم؛ مثلا در «حاجی واشینگتن» یا در «کمال الملک»…
– حاتمی: نه، به نظرم اصلا به انزوا نمی رفت. منظورم از آن «خدا را شکر که نیست» جلوه بیرونی و شویی اش بود.
– مصفا: نکته جالب درباره علی حاتمی این بود که در زمان خودش هم در مقایسه با هم نسلانش سینمایی منطبق با علایق خود و جدا از جریان رایج را دنبال می کرد.
– حاتمی: فکر می کنم با توجه به پروژه هایی که پدرم در نظر داشت، آثار خیلی جذابی مثل «تختی»، «محمد (ص)»، «ملکه های برفی» و … را قرار بود ببینیم؛ بنابراین حیف شد این فیلم ها را از دست دادیم.
شما بهترین فیلم پدر را چه می دانید؟
– حاتمی: برای من هر کدام از آثار او از یک جور خوشایند هستند.
به یک نقطه انتخاب نمی توانید برسید؟
– حاتمی: نه، نمی توانم بگویم.
مثلا فیلم «خواستگار» را چونه می بینید؟
– حاتمی: به نظرم همه فیلم های پدرم شاهکارند. من همه فیلم هایش را دوست دارم.
از این نظر می گویم علی حاتمی جلوتر از زمانه خودش بود، چون فیلم «خواستگار» متاسفانه یک هفته بیشتر اکران نداشت؛ ولی کار به شدت نویی بود.
– حاتمی: او آن چیزی که مردم انتظارش را داشتند عرضه نمی کرد. یک چیز دیگری عرضه می کرد و اتفاقا مردم هم خوششان می آمد و می رفتند به سمتش ولی آدم هایی که منتظر این بودند که شبیه بقیه بشوند، مأیوس می شدند.
در واقع یک چیز خوشایندی بود که مأیوس می کرد. مخاطبی را که در پی این بود که ما زودتر برسیم به جهان و در نتیجه حواس شان را پرت می کرد؛ ولی از طرف دیگری چون با خودشان و وجود خودشان ارتباط برقرار می کرد و این را نمی توان انکار کرد، برایش دلنشین هم می شد.
آقای مصفا شما نسبت به سینمای علی حاتمی چه نگاهی دارید؟ آیا ما علی حاتمی را فیلمساز مولف می توانیم تلقی کنیم؟ هنرمندی که عناصر تکرار شونده در آثارش وجود دارد و دنیایش منحصر به فرد است؟
– مصفا: من فکر می کنم بیش از هر چیزی علی حاتمی مؤلف است.
– حاتمی: من می خواهم بگویم سوپرمؤلف و ورای مؤلف است.
– مصفا: بله. او توانسته تعریفی را که مشخصا برای خودش است ارائه دهد و از معدود کارگردان هایی است که در مواجهه با آثارش نمی توانی بگویی مثلا از فلان فیلم الهام گرفته. منبع الهامش را نمی توانی پیدا کنی. آثار مورد علاقه من مجموعه تلویزیونی «سلطان صاحبقران» و فیلم «سوته دلان» است.
– حاتمی: من چون از کودکی اینها را زیباد دیدم، برای همین شاید خیلی بهشان عادت دارم. خیلی تجربه اش کردم و خیلی مطالعه اش کردم، بی اینکه دقت خاصی به آنها کنم. من از این نظر می گویم سوپرمؤلف، چون حوزها و صرفا سینما نیست. نمی توانیم بگوییم این فقط سینماست.
می خواهم بگویم اصلا یک جور اختراع است؛ یعنی یک چیز واقعا منحصر به فرد است. آن چیزی است که الان می گویند اینستالیشن، پرفورمنس و … همه اینها به نظر من در هر فیلمش مخلوط است. شاید از نظر سینمادوستان که می خواستند آن را را نُرم مطابقت دهند خیلی هم سینما نبوده. برای همین می گویم ورای مؤلف است، چون یک دنیا و قالب جدیدی برای خودش درست کرده است.
علت چیست که هر چقدر جلوتر می رویم، عیار او بالاتر می رود؟
– حاتمی: خب فکر می کنم سینمادوستان ما پیشرفت کردند و با سینما آشناتر شده اند و ذائقه و درک شان بهتر شده؛ مثلا آن تسلطی که عموم مردم به شعر و ادبیات داشتند، به سینما که نداشتند ولی الان دارند. به نظر من مخاطب سینمای ایران سطحش خیلی بالاست.
– مصفا: البته عموما هم نمی توان این را گفت.
– حاتمی: چرا، به نظر من اینطور است.
به «سلطان صاحبقران» و «سوته دلان» اشاره داشتید. آن نگاه متفاوتی را که علی حاتمی به گستره تاریخ دارد، می پسندید؟ آیا او می خواسته برای تاریخ یک بیان جذاب پیدا کند؟
– مصفا: من با تماشای «سلطان صاحبقران» در تلویزیون، با یک کار کاملا متفاوت روبرو شده بودم. همه چیزش خوشایند بود. به قول شما شاید بخشی از آن نوستالژی باشد.
خیلی ها «سوته دلان» را بهترین فیلم علی حاتمی می دانند.
– مصفا: به نظر می رسید در این فیلم ما یکدفعه برای اولین بار چیزهایی می شنویم که انگار بقیه یا جرأت نمی کردند بهش بپردازند یا خجالت می کشیدند و این یکدفعه خیلی جذاب می شود. همیشه موقع بازی کردن یک نقش به این فکر می کنم که اگر بتوانم آن چیزی که خودم دلم می خواهد را بازی کنم عالی است؛
ولی هنوز جرأت نکرده ام اجرایش کنم و همیشه به این فکر می کنم ای کاش من هم چنین جرأتی داشتم. در فیلمسازی می بینم علی حاتمی با «سوته دلان» به جایی رسیده که جرأت کرده چنین چیزی را جلوی دوربین به این شکلِ به یادماندنی اجرا کند.
جرأت پرداختن به یک مضمون و عشق غریب، یا جرأت در شکل یابی این ساختار و بیان نمایشی؟
– مصفا: جرأت در اینکه آدم کلیشه ها۸ را بشکند و اجرایی داشته باشد که فقط مال خودش است و نه ازش خجالت می کشد و نه از این می ترسد که بعدا دیگران بگویند چرا این کار را کردی.
و در عین حال آن شناسنامه و مؤلفه هایش را هم دارد. یکی از زیباترین مؤلفه های سینمای علی حاتمی تقدیرگرایی است. ما با آدم هایی سروکار داریم که گریزی از تقدیر ندارند و سرنوشت تراژیک و موقعیت نمایشی پیدا می کنند. یک نکته دیگر که باز نشانه بارزش را در «سوته دلان» می بینیم ترکیب زن اثیری و لکاته ای است.
– مصفا: به هر حال یک چیزهایی وجود دارد که ما در زندگی روزمره مان هر روز انجامش می دهیم؛ ولی جلوی دوربین هیچ کس جرأتش را ندارد؛ چه در زمینه بازی کردن، چه در زمینه فیلمنامه نوشتن و چه در دیگر زمینه ها. خیلی وقت ها آدم خجالت می کشد، خیلی وقت ها آدم احساس می کند این یک چیزی نیست که من بخواهم مطرحش کنم و علی حاتمی در «سوته دلان» این مرز را رد کرده.
به نوستالژی اشاره کردید. با وجود اینکه شما یک مجموعه همگون هستید که در جامعه پر از انقطاع و جداافتادگی امروز به یک تحمل پذیری رسیده اید، ولی نوستالژی علی مصفا با نوستالژی صفی یزدانیان در فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»، خیلی متفاوت است. نوستالژی علی مصفا خیلی شرقی تر و اینجایی تر است.
– مصفا: به هر حال اینها حتما به دوره کودکی آدم برمی گردد.
برسیم به جشنواره فیلم فجری که پشت سر گذاشتیم. چقدر حضور شما و آقای مصفا در فیلم های «وارونگی» و «خانه ای در خیابان چهل و یکم» و خانم حاتمی در فیلم «من» اقناع کننده بود؟
– مصفا: نکته جالب برایم این بود که دیدم چقدر همه با وسواس و دقت کار می کنند و از هیچ چیز نمی ترسند و مقایسه می کنم با خودم که تازه حتی وقتی تهیه کننده هم بودم، این مقدار اصرار به گرفتن پلان به آن شکلی که من فکر می کنم درست است و باید انجام شود را نداشتم.
شاید به خاطر این است که من فیلمبرداری ام نگاتیو بود و در حال حاضر دیجیتال است. علاوه بر این دو فیلمی که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، «دوئت» را هم بازی کردم. در همه این فیلم ها با شکل تازه ای از کار با دوربین دیجیتال مواجه شدم.
شما خودتان می توانید با آن کنار بیایید؟
– مصفا: برایم پذیرفتن اینکه اینقدر راحت می شود برداشت های زیاد داشت، سخت است. از یک نظر، هم برای بازیگر و هم برای دیگران خیلی خوب است و از جنبه ای دیگر همه چیز را تا حدی بی معنی می کند که این اصلا خوب نیست. منا یک تفاوت عمده ای را از وقتی که دوربین دیجیتال آمد، هم توی کیفیت و تکنیک فیلم های جدید، هم در بخش بازیگری و … احساس می کنیم.
خیلی همه چیز سخت تر شده اما بهتر و بدترش را نمی توان راحت گفت. خیلی وقت ها فکر می کنم چقدر نگاتیو بهتر بود. همه اضطراب داشتند نکند برداشت خراب شود. از طرفی هم این اضطراب لطمه می زد؛ ولی هنوز نتوانستند وسطش را بگیرند که هم آن حواس جمعی باشد و هم امکاناتی که دیجیتال به ما می دهد.
– حاتمی: به نظرم آن حواس جمعی هست. من خیلی خوشحالم. اولش یک کمی کسر شأنمان می آمد جلوی دوربین دیجیتال برویم؛ ولی الان کاملا عادی شده و فکر می کنم چقدر چیز خوبی شد. من از کسانی بودم که خیلی اضطراب داشتم و چون اصولا صرفه جو هستم، خیلی نگران این بودم که یک برداشت خراب شود.
بعضی از فیلمسازها مثل مسعود کیمیایی هستند که هنوز به شدت نگاتیو را تقدیس می کنند…
– حاتمی: اول دوربین دیجیتال به رسمیت شناخته نمی شد؛ ولی الان عادی شده.
– مصفا: خب به هر حال یک چیزهایی این وسط از دست می رود. اصلا از وقتی مانیتور آمد شکل رابطه کارگردان و بازیگر تغییر کرده. آن زمان کارگردان می ایستاد کنار دوربین، الان می نشیند جلوی مانیتور. گاهی وقت ها هم کارگردان تنبلی الش می آید با تو حرف بزند. از همانجا یک پیغامی را می گوید.
– حاتمی: ولی من این دوری کارگردان را می پسندم. نگاه نگران کنار دوربین و اینکه همه اش در حالی که داشتی بازی می کردی، شاهد قضاوت کارگردان بودی، خوب نبود.
– مصفا: خب یک رابطه خصوصی بین کارگردان و بازیگر شکل می گرفت که الان آن رابطه بین بازیگر و گروه کارگردانی است. از وقتی دوربین دیجیتال با سه مانیتور آمده، همه می توانند مانیتور را ببینند.
– حاتمی: به نظر من کارگردان باید مانیتورش جدا باشد و اصلا همه نمی توانند مانیتور او را ببینند و تنها کسانی که فقط کارگردان اجازه می دهد، حق دارند ببینند.
– مصفا: خب اینطور نمی شود. چون یک وضعیت طبقاتی پشت صحنه ایجاد می شود. قبلا این وضعیت پذیرفته شده بود ولی الان نمی شود گفت چه کسی می تواند توی مانیتور را نگاه کند و چه کسی نمی تواند.
– حاتمی: به هر حال به نظر من مانیتور چیز خوبی است. تو در مقام بازیگر می توانی اشتباهت را زودتر بفهمی و برطرف کنی به جای اینکه صبر کنی تا فیلمبرداری تمام شود، فیلم مونتاژ شود و بعد بگویی واااای نباید این کار را می کردم. همان لحظه می توانی اشتباهت را بفهمی.
– مصفا: این هم یک بحثی است که درباره همه بازیگرها صدق نمی کند. یک بازیگری وقتی بازی اش را در مانیتور می بیند می تواند خیلی ریز تصحیح کند و ۲۰ درجه بهبود ببخشد. یک بازیگری هم وقتی بازی اش را نگاه می کند دیگر اصلا نابود می شود.
– حاتمی: نه دیگر این تشخیص کارگردان است که به چه کسی بگوید و به چه کسی نگوید. به نظرم مانیتور از قبل خیلی بهتر است.